zivarallat

zivarallat

zivarallat

zivarallat

zivarallat

۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

مثبت طلا و نقره بر ارگانیسم بدن انسان 

کل نگر 

استفاده تزئیینی از طلا و نقره برای درمان برخی بیماریهای جسمی و دیوانه اثرگذار هست . 


بر مبنا نتایج پژوهش ها این دانشمندان ، طلا، پروسه فعالیت ارگانیسم تن آدم را تسریع کرده و نقره، بر عکس آرام‌بخش می‌باشد . 


به نوشته مجله روسی “وزگلیاد” طلا جواهرات می‌تواند به رفع بیماریهای قلبی کمک کرده و فشار خون را زیر بیاورد و نقره فشار خون را بالا می برد . 


به همین دلیل هست که در طب سوزنی شرق، برای بخش‌های متفاوت تن از سوزن های طلایی و نقره‌ای به کار گیری می‌گردد . 


محققان بلاروس پیشنهاد کردند افراد دارنده زخم معده و یا بیماریهای دیگر معده، از طلا و جواهرات استفاده کنند و اشخاصی که عصبانیت و تند خویی دارند، نقره بکار ببرند . 


همچنین سیاه شدن حلقه طلا برروی انگشت دست می‌تواند نماد بیماری مالک آن باشد . 


پزشکان استفاده آلیاژ مرکب از طلا جواهرات و نقره را پیشنهاد نمی کنند و به به کار گیری مجزای آنهااعتقاد دارا هستند . 


همچنین 

استعمال طلا و جواهرات برای مردان بعلت تشعشعات طلا زیان آور بوده و برای زنان با فایده است و آیین اسلام استفاده از طلا جواهرات را برای مردان اشکال دار میداند 

در 

همین ضمیمه 

استفاده طلا و جواهرات برای مردانپژوهش های علمی از زیان آور بودن طلا و جواهرات برای سالمی مردان خبر می دهند . 


پژوهش های علمی طبی نشان می دهد، طلا جواهرات بر گلبول های تن مردان تأثیر می گذارد، درحالی که بر گلبول های زنان تأثیری نمی گذارد . 


و این امر به برهان وجود لایه چربی در میان پوست و گوشت زنان اتفاق می افتد، این لایه بازدارنده تأثیر اشعه های عنصر طلا جواهرات بر روی گلبول های قرمزخون می شود . 


پژوهش های دوچندان علمی دیگر نشان می دهد که اشعه های طلا و جواهرات نقش منفی بر روی هورمون های جنسی مردان دارد درحالی که اشعه های عنصر «نقره» بر مردان و زنان چنین تأثیری ندارد . 

رسول اکرم(ص) قرن ها پیش در رابطه این قضیه فرمودند: طلا جواهرات برای مردان امتم حرام و برای زنان امتم حلال است؛ این مقاله میزان اهمیت و فایده احکام اسلامی را اثبات می کند . 


چاکراه 

هفتم 

محل: 

میانه رمز در بالاترین نقطه رو به بالا باز می شود غده 

مربوطه: صنوبری (اپی فیز( هورمون 

مربوطه: سروتنین بخشهای مربوطه: مخ، جمجمه . 

چشم راست حس: 

هستی خاص رنگ: 

بنفش، طلایی، سفید 

زمینه: 

کمال، شناخت متعالی از روش مشاهده درون، وحدت با هستی مطلق، دوراندیشی جهانی سیاره 

های وابسته: نپتون، کیوان قابلیت 

تطهیر و فعال ساختن چاکرای هفتم: گذراندن هنگامی در قله کوه و یا این که نظاره آن 

توضیحات: 


ساهاس رارا در بالای راز در ملاج قرار دارد . سمبل آن نیلوفری براق با هزار گلبرگ به نماد ی بی غایت بودن هست . با تمام رنگهای رنگین کمان می درخشد، البته رنگ برنده آن بنفش می‌باشد . مسیر چاکرای هفتم گشوده گردیده با رنگ بنفش نشان داده می شود و رنگ بنفش ساطع شونده از آن رنگ وقار، عزت نغس و شفاست . همچنان که یک فرمان روا توانمند بر قلمرو خویش بطور بدون نقص حاکم است، بنفش نیز مرکز تاج را اشغال می کند و ذهن والاتر را تاج می گذارد و حاکم بر اعضاء و ملیون ها سلولی که اعصاب و روان و بافتها را صورت می بخشند می باشد . غنچه بیرونی این چاکرا ۹۶۰ گلبرگ دارد، در ئرون آن غنچه دیگری با ۱۲ گلبرگ چشم می شود، که با روشنایی سفیدی که تشعشات طلایی داراست می درخشد . روشنایی سفید تابش الهی کیهان است . این چاکرا جایگاه بالاترین مرحله تدبیر و تکامل انسانی می‌باشد و آدم را به سوی سرای ابدی، آخری و برتر ساماندهی می کند و با اسم هایی چون واضح بینی، دور اندیشی یک صدایی و دور اندیشی (من هستم) شناخته گردیده است . به این دلیل فردی که در مرحله جسمی، خیالی و معنوی به هشیاری رسیده، غالبا با هاله یا شعاعهای نوری بر گرد سرش نشان داده می شود (پیامبران و امامان) . این چاکرا محل اشراق و بصیرت معنوی است، که بر توان پیشگویی می افزاید . ساهاس رارا عمدتا با شعور برتر خود حقیقی وواقعی در پیوند و ارتباط میباشد . هر دسته ارشاد که ما از نحوه فکر، صدای درونی یا یک شم واقعی درونی دریافت می کنیم در حقیقت از چاکرای فرق راز ناشی می شود . تمامی ما دارای یک سرشت عالی هستیم که قسمت اعظم ما را تشکیل داده هست و دارنده اطلاعاتی راجع به کار اصلی ما می باشد . منشاء تمام موعظه ها این نصیب می باشد . ما از شیوه چاکرای فرق سر با ذات عالی خویش در رابطه هستیم . هنگامی که کوندالینی بیدار شود و برخیزد، شیوا و شاکتی در ساهاس رارا با نیز متحد می شوند، تغییر ماهیت فهم و دور اندیشی انسانی به ارمغان می آید و ماده و انرژی در داخل آگاهی خالص در یک موقعیت سرور سرمدی فرو می فرایند . با وصال به این شرایط بشر به توان درک و واقع بینی دست می یابد . شاکتی و شیوا نیز در اصل یک عدد و یکسان می‌باشند . هوشیاری نیروی اثبات و طبیعت نیروی متحرک می باشد . در مقدمه طبیعت در سه گونای مجزای تاماس (رخوت، تاریکی، سکون و سنگینی)، راجاس (انرژی فعال، حالات هیجانی، احساسات تند و قوی، نیرو ، فعالیت، خشونت و زخم زنندگی)، ساتوا (تعادل، توازن، هماهنگی، فهم و شعور و کیفیات هوشیاری و معنوی است) . نفوذ این سه گونا به دنیا هستی را صورت می دهد و از آن‌ها ۸ عنصر طبیعت پیدا می شود (پنج عنصر و سه گونا) .غده داخل ریز مرتبط با ساهاس را را غده صنوبری (اپی فیز) میباشد . که راس ادراک بی واسطه شعور معنوی میباشد . این غده یک ساختمان خاکستری رنگ متمایل به قرمز رنگ کوچکی به میزان یک نخود می‌باشد که دربین مرحله زیرین مخ و مغز میانی، صحیح در جلوی مخچه جای داراست . ترشح کلیدی آن که ملاتونین نام دارد، ساعت بیولوژیک بدن را تحت تاثیر قرار می دهد و به طور کل این غده دارای اهمیت به روشنایی می باشد . در هنگام شب اندازه ملاتونین خون در بالاترین تراز خویش قرار دارااست که در طی روز بتدریج از اندازه آن کاسته می شود . این غده تهیه و تنظیم کننده مقدمه بلوغ بوده، انسان را به خواب وا می دارااست و بر حالات خلقی فرد تاثیر می گذارد . لیبرمن (Jocb liberman) در کتابش به اسم (نور ، طبیعت آینده) معتقد هست که نور وارد شونده به چشمها خیر تنها به رویت کرد ما کمک می نماید بلکه ساعت بیولوژک بدن را از طزیق غده صنوبری و هیپوفیز به کار وا می دارااست . این غده در طی مراقبه تحریک شده، از خود هورمونهایی ترشح می نماید که قادرند آدم را به حالات برتر خود آگاهی برسانند، همان تجربه ای که مصرف ال . اس . دی در فرد بر می انگیزد . ولی به طریقه ای زیاد سالمتر . گاه این غده را غده توهم زا نیز می خوانند . در فلسفه یوگا غده صنوبری را پلی فی مابین کالبد زمخت جسمانی و کالبد زیاد دقیق روحی (اختری) می دانند . دامنه باز بودن چاکرای هفتم می تواند قلیل یا این که زیاد باشد . زمانی چاکرای هفتم آغاز به باز شدن می کند، زمانی است که مرز فی مابین هستی درونی و معاش بیرونی در اوضاع جان دار کاهش پیدا می نماید و بشر لحظه ها را عمده و بخش اعظم تجربه می نماید . زمانی که پرورش چاکرای هفتم ارتقاء می یابد این لحظه ها اکثر می شود تا زمانی که به چهره یک واقعیت دائمی در می آید . زمانی که خویشتن فرد آماده این قدم آخر واضح بینی باشد ممکن می باشد به طور کامل ناگهانی حادثه بیفتد . احساس او این چنین است که انگار نو از خواب طولانی بیدار گردیده است و در نهایت شروع می نماید به اینکه در حقیقت معاش کند . دیگر عقب گردی در سر راهش وجود ندارد . خود را به ظرف خالی تبدیل می کند و هستی الهی این لیوان را لبریز خواهد کرد . پی می برد که خویشتن حقیقی وواقعی اش را که تنها راستی پایدار می باشد پیدا کرده می‌باشد . نفس فردی اش به نفس جهانی تبدیل می شود . انگیزه خالق در رفتار او جامه عمل می پوشد و نوری که از او ساطع می شود قلب اشخاصی را که گیرنده حضور الهی می باشند باز می نماید . در این مورد دیدنی می‌باشد که توجه داشته باشیید ملاج نوباوه در سن ۹ تا ۲۴ ماهگی اولیه معاش اش گشوده باقی می ماند . در ارتفاع این دوره اول معاش روی زمین نوپا در تدبیر وحدت بی نقص به رمز می برد . 


انسداد 

انرژی در چاکرای هفتم(ساهاس رارا) 

با مسدود بودن این چاکرا رابطه فرد با تجربیات معنوی انقطاع می گردد و شم جدایی از کثرت و یکپارچگی دارد و به طور کامل از واهمه رها نمی‌باشد . این خوف همیشه سبب ساز ماندگاری گوشه ای از اثرها گره های داخل چاکراها می شود . شخص فاقد حواس ماورائی خواهد بود و هنگامی که دیگرافراد از تجربیات معنوی کلام می گویند قدرتمند نمی باشد معنای آن را فهم و شعور کند در صورتی که باز بودن این چاکرا معمولا آدم معنویت را به طور ملموس و در عین اکنون با کیفیتی اختصاصی به فرد تجربه می نماید . با انسداد انرژی این چاکرا شخص ممکن می‌باشد به نوعی بیهودگی در زندگی اش پی ببرد و یا هراس از مرگ اکثر وقت ها به سراغش بیاید . احتمالا برای در دست گرفتن این احساسات منفی تلاش نماید که برای فراروگریز از آنان به عمل فراوان پناه برنده شود یا پایین توشه مسئولیتهای تازه برود برای این که خود را برحق و همهم جلوه دهد . اکثر زمان ها وقت ها افرادی ذیل این موقعیت بیمار می شوند و مجبور به استراحت می شوند . در صورتیکه این پیامها نادیده گرفته شود شخص درگیر زندگی بی محتوایی می شود و رویش تواناییهای بالقوه خویش حقیقی وواقعی اش را محدود می نماید . لازم به ذکر می باشد که در موردها عقب ماندگی فرضی بایستی به این چاکرا ریکی داده شود . همچنین در مواقعی که ذهن با سرشت انطباق ندارد . به این حیطه بایستی ریکی داده شود . زمانی که آلرژی به نوروروشنایی (روشنایی زننده) وجود داراست . به طوری که سبب ساز سر درد می شود . می بایست به این حوزه‌ یار با شبکه خورشیدی ریکی داده شود . واجب به ذکر می‌باشد که گشوده شدن پیش رس این مرکز به یاری مواد توهم زا ممکن میباشد در شخص صرع اغمائ و ناسازگاری روحی ایجاد می نماید . 


بیماریهای 

مربوط به چاکرای هفتم 

بی خوابی، سردرد عصبی (ناراحتی های عصبی و ذهنی)، بیماری آلزایمر در اثر ضربه یا تکان شدید، جنون، گرفتگی عضله، سیاتیک، مننژیت ستون فقرات، کچلی، سوزنک . 


تغذیه 

رنگی: بالای 

چغندر، انگور ارغوانی، کلم ارغوانی، توت خارجی و هر نوع میوه یا این که سبزی به رنگ صورتی کمرنگ 

بر 

گرفته گردیده از تارنما جمهوری اسلامی ایران ریکی! 

چاکرای 

ششم 

محل: 

وسط پیشانی، یه خرده بالاتر از ابروها غده 

مربوطه: هیپوفیز هورمون 

مربوطه: وازوپرسین بخشهای 

مربوطه: چشمها، گوشها، بینی، صورت، مخچه، سیستم عصبی، ستون مهره حس: 

تمام حسها، از پاراگراف ادراک فراحسی رنگ: 

نیلی، همینطور زرد رنگ و بنفش زمینه: 

کارایی ادراک، کشف و شهود، پرورش حسهای درونی، قدرتهای ذهنی، تلاش شعور شخص، تجلی جهت 

چرخش چاکرا: در زنان در جهت تکان عقربه های ساعت و در مردان برخلاف حرکت عقربه های ساعت قابلیت و امکان تطهیر و فعال ساختن چاکرای ششم: با تماشای اسمان آبی‌رنگ پر رنگ و اسمان مالامال ستاره شب فعال می شود . 

دسته 

یوگا : گیانا یوگا، یانترا یوگا سیاره های وابسته:تیر، مشتری، اورانوس، نپتون . 


توضیحات: 


آجنا در لغت به مفهوم امر و راءس دستور است . آجنا چاکرا به شکل دایره ای با ۲ گلبرگ در دو طرف آن تعریف می شود، بر روی این گلبرگها حروف سانسکریت (هام) و (کشام) نقش بسته است، این دو گلبرگ به نیروهای مثبت و منفی پرانا که در این مرکز به نیز اتصال می یابند و همینطور به خورشید و ماه اشاره دارند . این دو گلبرگ نماد نفس و روح می‌باشند . به عبارتی ذهن استدلالی و ذهن الهامی . گاه آجنا چاکرا را دری قلمداد می نمایند که به قلمرو آگاهی برین و دانایی عمقی باز می شود . در اینجاست که آدم با چشم دل می بیند، در بخش اعظمی از سنتهای عرفانی، گشایش این چاکرا مربوط به بیداری معنوی است . در حین مراقبه نیز از این چاکرا برای تمرکز به کارگیری می شود . در مراقبه عمیق، چشم روضه خوان یا این که چشم واحد در قسمت مرکزی پیشانی قابل مشاهده خواهد بود . این دیده دنیا بر تمامی چیز، در متن‌ها مقدس مختلف با نام های چشم سوم، دیده دورن، دیده شیوا، دیده شهود، ستاره شرق، قوایی که از فردوس فرو می آید و غیره نامیده شده است . آجنا چاکرا راءس بسط رویش عقل و هوشیاری و مرکز خرد و عقل است . از طرز این چاکراست که فرد می تواند تواناییهای هوشی و عقلی، حافظه، اراده، تمرکز، درایت و تجسم را در خویش افزایش دهد . در تن دو راءس اراده وجود دارد، یکی از آن‌ها چاکرای مانی پورا (شبکه خورشیدی) و دیگری آجنا چاکراست . همچنین انرژی که پشت مقاصد شخص قرار دارد، از این چاکرا آزاد می شود . در حالتی که این چاکرا گشوده باشد به دنبال افکار و تامل های انسان اعمال مناسبی صورت می گیرند که سبب تجلی دنیوی تامل ها در عالم فیزیکی می گردد و فرد با توان تجسم اش می تواند انرژی را برای تحقق بخشیدن خواسته ها بیافریند، همینطور در تلفیق با چاکرای باز قلب شخص می تواند انرژیهای سلامتی بفرستد چه برای آنچه در دسترس هست و چه برای مسافت به دور . در شرایطی‌که این چاکرا بسته باشد، شخص برای به ثمر نشاندن اندیشه هایش تلاشی دراز برهه زمانی در پیش روی دارااست . در‌صورتی‌که بشر دارنده ذهنیت و انتظارات مثبت در قضیه تمامی چیز باشد در سود دریافتهایی مثبت از محفظه وافراد دیگر خواهد داشت و در شرایطی که او تعبیرات خیالی منفی از هر چیز داشته باشد همان ها را به دنیا خارج از خویش انعکاس داده و بدین وسیله به آنها صورت داده و دریافتهایی منفی خواهد داشت .آجنا چاکرا راس اتصال سه شبکه انرژی آیدا، پینگالا، سوشومنا هست . با مخلوط و آمیزش انرژی کیهانی و قمری و شمسی در این چاکرا در بشر بیداری روحی حاصل می آید و در هنگام بیداری این چاکرا در فرد قدرت روشن بینی، واضح شنوی و تله پاتی و پیشگویی پد یدار می گردد . زمانی که این راس به طور کامل بیدار می‌باشد آدم در ورای کارمای خود (رسیدن به سطحی از مسیر روحی که در آنجا ضابطه علت و علیل به انسان مربوط نیست) بسر می برد، ولی در عین حال قادر به دیدن کارمای اطرافیان و اقوام و ملیتهای عالم می باشد . در وضعیت متمرکز بودن در این چاکرا این توان در بشر ساخت می گردد که به سایرافراد در محور کارمایشان یاری کند . آجنا چاکرا پایین در اختیار گرفتن سیاره اورانوس فعالیت کرده و از خودگذشتگی و آرمانگرایی از کیفیتهای تابشی آن بشمار می آید .آجنا چاکرا بر روی غده هیپوفیز تاثیر می گذارد . غده هیپوفیز پاد شاه غدد نیز نامیده می شود، زیرا این غده به تمام غدد دیگر دستور می دهد . این غده اقتدار اراده، فدرت تشخیص و همینطور بینایی، شنوایی و خاطر را کنترل می نماید . تمام نوابغ دارنده غده هیپوفیز برتری می باشند . این غده رویش تن را نیز در دست گرفتن می کند . نقص‌ در همت این غده منجر می شود که شخص از حیث فیزیکی پرورش زیاد ناکافی داشته باشد و کوتاه قد شود . یک خانم باردار نباید تحت فشار عصبی قرار گیرد، چون این وضعیت ممکن است سبب پیدایش اثرات منفی بر روی غده هیپوفیز جنین در داخل رحم مادر شود و درجات مختلف عقب ماندگی خیالی را ایجاد کند . خوف همیشگی بر روی غده هیپوفیز اثر می گذارد و می تواند شخص را مضاعف ضعیف و کم رو کند . فشار و نگرانی هم سبب ساز ایراد در سعی این غده می شود و می تواند منجر ارتقاء فشار خون و خلل ها گوارشی نیز بشود .به افرادی که مستعد ابتلائ به گونه های واهمه و بیم میباشند و کسانی که تمایل به لاف گویی دارند و یا این که سرکش و نافرمان می‌باشند و یا این که چه بسا دزدی می نمایند باید به آجنا چاکرای آن ها ریکی اعطا کرد . همینطور برای درمان ذهنی و احساساتی ضربه ای که ناشی از واقعه یا اتفاقی در قبلی صورت داده نیز بایستی به این چاکرا ریکی داد . 


انسداد 

انرژی در چاکرای ششم (آجنا چاکرا( 

در صورتی این چاکرا ضعیف و جریان انرژی در آن راکد باشد، به علت فقدان انرژی در آن توان خلاقیت فرد متوقف می گردد، یا این که این که شخص اذهان خلاقه متعددی در راز دارااست ولی هیچ وقت محقق نمی گردد . همراه با این وضعیت عذر و بهانه و عذروبهانه ای دائمی وجود خواهد داشت که براساس آن دنیا خارجی به سبب ساز نقائص خود مورد سرزنش قرار می گیرد . صرفا چیزی که این شخص بدان نیاز دارد، این می باشد که بیاموزد چه طور امیال خویش را گام به قدم به تحقق برساند . پیامد عملکرد ناهماهنگ چاکرای چشم سوم عدم تعادل است، به طور مثال: پافشاری بیش از حد روی حوزه عقل، و تصمیمات زندگی فرد منحصرا با عقل و منطق فیس می گیرد و تنها آنچه را که با ذهن منطقی اش فهم و شعور می نماید قبول دارد، شخص به سادگی قربانی تفکر روشنفکرانه خود می شود، تنها چیزی را پذیرش می کند که ذهن وی بتواند شعور کند، و از روشهای علمی قابل ثابت باشد . تلاش ناهماهنگ دیگر این چاکرا این است که شخص با توان ذهنش عملکرد می کند بر روی دیگرافراد و رویدادها تاثیر بگذارد، تنها صرفا می خواهد قدرتش را نشان دهد و یا این که برای ارضای نیازهایش از آن استعمال می نماید . در این شرایط معمولا چاکرای کانال خورشیدی نیز معمولا از تعادل خارج است و چاکرای قلب و تاج نیز در حد جزیی پرورش یافته میباشد .در صورتیکه چشم سوم فرد علی رغم گیرهایش نسبتا باز باشد، گشوده نیز ممکن میباشد در این کار برنده شود، هر یک‌سری که مقاصد فرد بر خلاف جریان طبیعی حیات می باشد . اما دیر یا این که زود شم تنهایی وی را در بر می گیرد و موفقیتی را که برایش همت نموده بود استوار نخواهد بود . در حالتی‌که جریان انرژیها در آجنا چاکرا به طور قابل ملاحظه ای بسته باشد تنها حقیقتی را می بیند و یقین می نماید که در جهان خارج قابل دیدن باشد . زندگی اش ذیل نفوذ امیال مادی ، نیازهای فیزیکی و احساسات ابراز نشده میباشد . تفکر ها و بحثهای معنوی به نظرش خسته کننده و اتلاف وقت خواهد بود . به راحتی در حالت سخت فرد در اختیار گرفتن اش را از دست می دهد، و ممکن است خیلی هم فراموشکار میباشد . در صورتیکه بصیرت فرد ضعیف گردیده باشد اکثر زمان ها با اندک کاری چاکرای دیده سوم هم پا می باشد . همینطور در موردها حاد، افکار شخص خیلی پریشان و آشفته میباشد و تصمیماتش به طور کامل براساس احساسات سرکوب گردیده میباشد . 

  • zivarallat zivarallat